معنی لباس زنان ژاپن

لغت نامه دهخدا

ژاپن

ژاپن. [پ ُ] (اِخ) نام دریائی منشعب از اقیانوس کبیر که محدود است به سیبری و منچوری و کره و جزایر ژاپن.

ژاپن. [پ ُ] (اِخ) کشور امپراطوری ژاپن یا دائی نیپون که بمعنی مملکت شمس طالع است شامل چهار هزار جزیره ٔ خرد و بزرگ است که از شبه جزیره ٔ کامچاتکا تا سواحل جنوب شرقی چین امتداد داردو قریب به 382447 کیلومتر مربع سطح آن است. مهمترین جزایر ژاپن جزایر بزرگ سه گانه ٔ مرکزی است که بنامهای نی پون یا هندو یا «اراضی اصلی » و شی ککو یا «نواحی چهارگانه » و کیوشو یا «نواحی نه گانه » معروف است. در شمال جزایر مرکزی نیز جزیره ٔ هوکائیدو یا یزو یعنی «سرزمین وحشیان » و نصف جنوبی جزیره ٔ کارافوتو یا ساخالین و مجمعالجزایر ریوکیو واقع شده و در جنوب مجمعالجزایر کوریل و جزیره ٔ بزرگ تائی وان یا فرمز است که در 1895 م. از چین منتزع شده است ولی در حال حاضر جزء ژاپن نیست.
حدود آن: جزایر ژاپن از مشرق متصل به اقیانوس کبیر و دریاهای غربی آن بحر اختسک و دریای ژاپن و دریای چین و تنگه ٔ کره است.
وضع طبیعی جزایر ژاپن: از جزایر ژاپن در ساحل غربی اقیانوس کبیر سه قوس بزرگ پدید آمده که از شمال به جنوب سواحل شرقی آسیا را احاطه کرده است. اول قوس جزایر کوریل در شمال میان شبه جزیره ٔ کامچاتکا و جزیره ٔ هوکائیدو. دوم قوس مرکزی میان جزیره ٔ کارافوتو و جزیره ٔ کیوشو. سوم قوس ریوکیو در جنوب میان جزایر کیوشو و تائی وان. در میان این سه قوس بین سواحل آسیا و ژاپن دریاهای بزرگ سه گانه ٔ اختسک و ژاپن و چین شرقی قرار دارد.
پستی و بلندی: جزایر ژاپن بطور کلی صخره ای و کوهستانی است و فقط یک هشتم از اراضی آن جلگه می باشد. وسیعترین جلگه های شرقی درجزیره ٔ هندو است که شهر توکیو در آن واقع شده است. کوههای ژاپن بیشتر از آثار دوره ٔ سوم معرفهالارضی است. و در آن کشور دو رشته ٔ جبال عمده است: رشته ٔ اول از جنوب به شمال در جزیره ٔ هندو ممتد می باشد که سلسله های آئیچی و آبوکوما و کاتاکامی از مهمترین آنها بشمار میرود. رشته ٔ دیگر از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد دارد و دنباله ٔ آن به جزایر کوریل و کامچاتکا منتهی میشود. مرتفعترین قلل جبال ژاپن در جزیره ٔ فرمز قله ٔ موریسن است که 4145 متر ارتفاع دارد. در مرکز جزیره ٔ هندو میان سلسله ٔجبال شمالی و جنوبی زمینهای پستی است که از دریای ژاپن تا اقیانوس کبیر امتداد داشته و در حقیقت جزیره ٔمزبور را به دو نیم کرده است و در این قسمت آتشفشانهای بسیار وجود دارد که از آنجمله یکی آتشفشان فوجی یاما است. این آتشفشان از سال 1707 خاموش شده و 3750 متر ارتفاع دارد و همیشه مستور از برف است. فوجی یاما را مردم ژاپن مقدس میشمرند. بواسطه ٔ وجود کوههای آتشفشان زلزله در جزایر ژاپن بسیار روی میدهد، چنانکه در سال 1888 بسبب آتشفشانی کوه باندائی سان دوازده قریه بکلی ویران شد. در مدت چهارده سال از 1894 تا 1907 قریب 23340 زلزله در این کشور روی داد. قبل از آن نیز در سال 1891 زلزله ٔ سهمناکی باعث هلاک 7000 تن از اهالی و ویرانی 197000 خانه گردید و در 1896 بر اثر زلزله ای دیگر قریب 22000 تن هلاک شدند. سخت ترین بلای مهیب، زلزله و طوفان سختی بود که در ماه سپتامبر 1923 در حوالی شهر یوکوهاما روی داد. در این حادثه قریب 142000 تن معدوم و مفقود شدند.
سواحل و جزایر ژاپن: جزایر ژاپن بسبب وجود کوههای ساحلی و مجاورت با ژرف ترین اعماق اقیانوس کبیر که در اطراف قوس کوریل 8513 متر و در نزدیکی جزیره ٔ گوام در گودال معروف به نرو 9635 متر عمق دارد دارای خلیجها و دماغه های فراوان است.بهمین سبب طول سواحل آن به یازده هزار کیلومتر میرسد. جزایر کوریل مشتمل بر شانزده جزیره ٔ کوچک میباشد ولی ژاپنی ها آن را فسیسیما یعنی جزایر هزارگانه مینامند. جزیره ٔ بیزو بتوسط باب لاپروز از ساخالین جدا شده و با جزیره ٔ هندو بواسطه ٔ تنگه ٔ فزوگار ارتباط دارد و در جنوب غربی آن خلیج هاکودات واقع شده است.تضاریس سواحل جزیره ٔ هندو از جزایر دیگر بیشتر است و مهمترین خلیج این جزیره خلیجی است که بنام پایتخت کشور به خلیج توکیو معروف شده و بندر یوکوهاما هم در کنار این خلیج واقع است.بریدگی های جزیره ٔ شی ککو کمتر و بین آن و جزیره ٔ کیوشو تنگه ٔ بوناگو فاصله میباشد و تنگه ٔ سیمونوزکی بین جزیره ٔ هندو و کیوشو واقع است. جزیره ٔ کیوشو تضاریس بسیار دارد و در جنوب آن خلیج و بندر ناکازاکی واقع و خلیج کاکوشیما قرار دارد. جزایر ریوکیو نیز بشکل قوسی از جزیره ٔ کیوشو به جزیره ٔ فرمزا ممتد است و در مغرب جزیره ٔ اخیر جزایر پسکادرس به ژاپن تعلق دارد.
رودهای ژاپن: از جهت کمی وسعت اراضی ژاپن رودهای آن کشور کوتاه و بی اهمیت است و طویل ترین آنها 350 کیلومتر طول دارد و عموماً جریان آنها تند و سیلابی است. رودهای بزرگ آن یکی رود ایشی کاری درجزیره ٔ هوکائیدو و رودهای شی نانوگاوا (350 کیلومتر) و تونه گاوا (300 کیلومتر) و سومیداگاوا (170 کیلومتر) در جزیره ٔ هندو و ازرودهای سه گانه ٔ اخیر دو رود اول قابل کشتی رانی است.
آب و هوای ژاپن: کلیهً آب وهوای ژاپن بحری است و اختلاف درجه ٔ حرارات آن کم و چون بین 22 و 50 درجه ٔ عرض شمالی واقع شده و طول آن 28 درجه است از اینرو آب و هوای مختلف در جزایر آن مشاهده میشود و اختلاف بین درجه ٔ حرارت جزایر شمالی و جنوبی آن بسیار است. با وجود این جریان کوروشیو و بادهای موسمی زمستانی هوای آن را معتدل کرده است. بادهای موسمی زمستانی از آغاز مهرماه (اواخر سپتامبر) در شمال غربی و شمال بر جزایر ژاپن میوزد. این بادها اصولاً خشک است ولی چون از دریای ژاپن میگذرد اندکی رطوبت می پذیرد و در سواحل غربی تولید باران میکند. وزش بادهای موسمی تابستانی ازنیمه ٔ فروردین آغاز میشود و باد از طرف جنوب شرقی میوزد و چون از اقیانوس کبیر عبور میکند رطوبت فراوان دارد و در سواحل ژاپن بارانهای شدید فرومی بارد. مهمترین جریان دریائی اقیانوس کبیر جریان گرم کوروشیو «رود سیاه » است. این جریان شعبه ای از جریان بزرگ اقیانوس کبیر است که در شمال خط استوا در سواحل شبه جزیره ٔ کالیفرنیا تولید میشود و بجانب فیلی پین می آید و درآنجا به دو شعبه منقسم میگردد، شعبه ٔ بزرگ آن همان کوروشیو است. سرعت این جریان در زمستان در 24 ساعت از 24 تا 36 میل بحری نمیگذرد زیرا در این فصل وزش بادهای موسمی شمال غربی مانع سرعت جریان آن است، ولی در تابستان سرعت آن بواسطه ٔ مساعدت بادهای موسمی جنوب شرقی در 24 ساعت به 42 میل میرسد. کوروشیو از سواحل جزایر تائی وان و جزایر ریوکیو و ساحل شرقی جزایر ژاپن میگذرد و در نواحی شمالی ژاپن با جریان آب سردی که از دریای برینگ می آید بنام جریان اویاشیو تلاقی میکند و در برابر جزایر آله ئوسی ین بسوی آمریکای شمالی متوجه میشود.
نباتات ژاپن: کشور ژاپن بسبب بارندگی بسیار سبز و خرم است. در نواحی مرتفع جزایر بزرگ مرکزی خاصه در هوکائیدو جنگلهای سرو و کاج بسیار دیده میشود و در سایر نواحی جزایر مزبور جنگلهای بلوط و زیرفون و آزاد فراوان است. در جزیره ٔ تائی وان نیز جنگلهائی از نوع درختهای مناطق حاره مانند خیزران و کافور و سرخس و امثال آن وجود دارد. از جمله اشجار ژاپن دو درخت را اهمیت مخصوص است: یکی درخت معروف به هی نوکی یا «درخت آفتاب » که در نظر مردم آن کشور مقدس است و چوب آن فقط در ساختن معابد و برخی از بناهای خاص بکار میرود. دیگر درخت سوقی است که آن را کُنار ژاپنی خوانند و بسیار بلند و انبوه میشود و طول آن به 35 تا 50 متر میرسد. دامنه ٔ جبال ژاپن را جلگه های سبز و خرم که بزبان ژاپنی «هارا»میخوانند فراگرفته. در این جلگه ها انواع گلهای رنگارنگ مانند گل داودی که گل ملی ژاپن است و شقایق نعمان و زنبق و گلهای دیگر میروید که بوی عطر آن از دور به مشام مسافرین میرسد.
حیوانات ژاپن: حیوانات برّی ژاپن مانند نباتات آن بسیار و متنوع نیست، عمده ٔ آن گرگ و روباه و بوزینه و گراز است که در جنگلهای هندو یافت میشود.
جغرافیای سیاسی ژاپن
ملت ژاپن: درباره ٔ نژاد اصلی ملت ژاپن اطلاع درستی در دست نیست و آنچه مورخان ژاپنی در این خصوص نوشته اند مبتنی بر افسانه های ملی است. ظاهراً چندین قرن پیش از میلاد دسته ای از مهاجرین چین و کره به جزایر ژاپن رفته و آداب و اصول تمدن را به مردم آن جزایر آموخته اند. طوایف بومی و اصلی ژاپن آی نوس ها بودند که از مائه ٔ هفتم پیش از مسیح تا مائه ٔ دوم میلادی در آنجا بحال توحش بسر میبردند. بعدها در مائه ٔ دوم میلادی عده ای از مهاجرین چینی به آن جزایر هجوم آورده و بومیان را به نقاط و جزایر دوردست شمالی رانده و خود در جزایر هندو و اطراف آن اقامت گزیدند و ممالک ژاپن را تشکیل دادند. امروز جزایر ژاپن گذشته از وحشیان جزیره ٔ تائی وان و اقوام معروف به آی نوس که در نواحی غیرحاصلخیز هوکائیدو (یزو) مسکن دارند و از تمدن کمتر بهره مند شده اند مسکن ملت ژاپن است که قطعاً در آغاز امر از قاره ٔ آسیا به این جزایر رفته و بر بومیان دست یافته اند. ژاپنی ها به اغلب احتمال از نژاد مغول هستند و به مردم کره بیش از اهالی چین بستگی و ارتباط نژادی دارند. نخستین میکادوی ژاپن بنا به روایات ژاپنی جیموتنو است که در 660 ق.م. میزیسته و امروز روان او مورد پرستش ژاپنی هااست. تاریخ ژاپن در قرون قبل از میلاد تاریک و آمیخته به افسانه میباشد. ملت ژاپن از دو طبقه ٔ مشخص تشکیل شده است: یکی طبقات عالیه که قد بلند و چهره ٔ کشیده و بینی باریک دارند و چشمان ایشان در جنس ذکور عادی و در جنس اناث پیچیده است. دیگر طبقات پست که کوتاه قد و درشت پیکرند و صورت و بینی پهن و چشمان پیچیده و دهان فراخ دارند و از تمدن کمتر بهره مند شده اند. نخستین مسافر اروپائی که از ژاپن در سفرنامه ٔ خود نام میبرد مارکوپولو از مردم ونیز است که در قرن هفتم هجری سفری به چین کرد و به دربار قوبیلای قاآن خان مغول رفت. مارکوپولو ژاپن راسی پانگو نامیده است. باید دانست که محاط بودن به دریا ژاپن را از هجوم تاتارها نجات داد. از ملل اروپائی نخستین قومی که به ژاپن راه یافتند تجار پرتقالی بودند که در اواسط قرن شانزدهم (1543) به آن جزیره رفتند و پس از ایشان جمعی از مبلغان مسیحی نیز به ژاپن سفر کرده و به تبلیغات دینی پرداختند و کم کم در امور سیاسی نیز مداخله کردند. بهمین سبب دولت ژاپن در آغاز قرن هفدهم اروپائیان را از سرزمین خود بیرون کرد و ورود بیگانگان را به ژاپن ممنوع ساخت. از آن پس فقط دسته ای از تجار هندی وچینی میتوانستند به جزیره ٔ کوچکی مقابل بندر ناکازاکی آمده امتعه و محصولات ژاپن را بخرند. از سال 1854 بسبب مداخله و سختگیری کشورهای متحده ٔ آمریکا باب تجارت ژاپن به دولت مزبور و دول بزرگ اروپائی مانند انگلستان و فرانسه و روسیه باز شد و دولت ژاپن ورود تجار این دولت را به جزایر خود آزاد کرد، ولی این امر میان سرداران ژاپن اختلافی پدید آورد و به جنگ داخلی کشید (1864). ژاپنی ها از مائه ٔ ششم تا مائه ٔ هفتم تمدن چینی را اتخاذ کرده و مؤدّب به آداب و رسوم چینی گردیدند. پادشاهان ژاپن از قدیم ملقب به میکادو بودند و در سابق قدرت مطلقه داشتند. در 794 م. میکادو کوامو، کیوتو را پایتخت قرار داد. در مائه ٔ دوازدهم رفته رفته از جهت سستی و ضعف امپراطوران قدرت و تسلط آنان را اعیان مخصوص خود کرده و صاحب اختیار مطلق گردیدند. و قدرت و حکومت میکادو اسمی بلارسم گردید و عنان امور کشور به دست سئی ای توئی شگون یعنی «سردار مأمور تسخیر کشور وحشیها» و شاهزادگان یا «دائی میوس » ها بود و همه ٔ قشون دولتی که موسوم به سامورائی بودند اطاعت از شگون و طبقات عالی نظامیان میکردند. سامورائیها از طفولیت شمشیر دوسر بکار برده و در زمره ٔ طبقات نظامی و ادب دوست ژاپن بشمار می آمدند و این دو شغل را مختص به خود میدانستند. در سال 1868 مردم کشور مخصوصاً سامورائیها و دائی میوسها از بیداد و ستم شگون به تنگ آمده و به استظهار میکادو موتسوهیتو امپراطور ژاپن بر او شوریده و بفرمان امپراطور سپهسالار کل شگون از مقام خود خلع و میکادو مجدداً صاحب اختیارات مطلق گردید. از این تاریخ اصلاحات در ژاپن شروع گشته و به فرمان میکادو پایتخت از شهر کیوتو اقامتگاه قدیم امپراطوران قدیم به شهر یدو و مقر سپهسالار کل منتقل شد و آن را توکیو یعنی «پایتخت شرقی » خواندند. موتسوهیتو در بدو اصلاحات خود ترتیب ملوک الطوایفی را که تا آن زمان در ژاپن معمول بود متروک کرده و امتیازات سامورائیها را از ایشان انتزاع کرد. وی برای اصلاح امور کشوری و لشکری و سیاسی مملکت مستشارانی ازممالک اروپا طلب کرد و جمعی از طلاب ژاپنی را به اروپا فرستاد و در سراسر ژاپن دبستانها و دبیرستانها و دانشکده ها تأسیس کرد و از سال 1870 به کشیدن خطوط آهن و تلگراف و ساختن سفاین جنگی همت گماشت و خدمت نظام را اجباری کرد و در اندک زمانی 400000 سپاهی آماده ساخت. در سال 1889 نیز قانون اساسی تازه ای وضع کردو قوه ٔ مقننه ٔ کشور را به دو مجلس اعیان و مبعوثان سپرد و قوه ٔ مجریه را خویشتن در دست گرفت. این دوره ٔدرخشان در تاریخ ژاپن به عصر میجی معروف است. جنگ سال 1900 بین ژاپن و چین و فتح ژاپن ترقی و برتری نظامی ژاپن را ظاهر ساخت و باعث عقد اتحاد بین انگلیس وآن کشور در 1902 گردید. در نتیجه ٔ این جنگ جزیره ٔ فرمز به دست ژاپنیها افتاد. پس از آن مهمترین جنگ ژاپن نبرد آن کشور در سال 1904- 1905 با دولت تزاری روس است که بالاخره به فتح ژاپن و شکست روس منتهی گشت. در این جنگ شبه جزیره ٔ کره را ژاپن ضمیمه ٔ خود ساخت ودولت ژاپن بر اثر این پیروزی در ردیف دول معظمه ٔ جهان محسوب شد. در جنگ بزرگ 1914- 1918 برخلاف جنگ اخیر از کشورهای متفق و از مخالفین آلمان بود و از غراماتی که بر آلمان تعلق گرفت برخوردار شد و کیااوچو راتصرف کرد و بعدها بر منچوری و مغولستان دست یافت و آن را در دسامبر 1941 از کشور چین مجزا ساخت.
ژاپن در جنگ اخیر از دول محور و مخالفین آمریکا و انگلیس و متفقین آنها بود و با حمله ٔ ناگهانی در پیرل هاربور بر سفاین آمریکا مخالفت خود را با متفقین علنی ساخت و تا 1942 فتوحات وی در مشرق آسیا به منتهای عظمت خود رسید ولی پس از شکست آلمان قوای او رو به ضعف نهاد و سرانجام بر اثر افکندن بمب اتمی در دو شهر هیروشیما و ناکازاکی و کشتن تمامی مردم بی گناه آن از صغیر و کبیر در 1945 مجبور به تسلیم بلاشرط گردید و سرزمین هائی را که از کشور چین تصرف کرده بود دولت چین بازگرفت و از جمله جزیره ٔ فرمز را که پنجاه سال پیش از چین گرفته بود و همچنین منچوری را مجدداً دولت اخیر متصرف شد.
وضع حکومت ژاپن: حکومت ژاپن از سال 1889 مشروطه شده و قوه ٔ مجریه در دست امپراطور یا میکادو است و اعلان جنگ و عقد معاهدات صلح و انتخاب وزراء و انحلال مجلس مبعوثان و تعیین جلسات مجلس اعیان از جمله ٔ اختیارات اوست. امپراطور را در مواقع رسمی میکادو خوانده و ملت او را پسر آسمان خطاب می کنند. وی بموجب قانون اساسی، غیرقابل عزل و دارای قدرت مطلقه می باشد و وزراء ژاپن مسئول امپراطور میباشند و در مقابل پارلمان مسئولیتی ندارند. دی یت ژاپن مرکب از دو مجلس است: یکی مجلس اعیان و دیگری مجلس مبعوثان. مجلس اعیان مرکب از شاهزادگان و اعضاءارشد خانواده ٔ سلطنتی و عده ای از اعیان و رجال بزرگ کشور است که قسمتی از جانب شخص امپراطور و قسمتی ازطرف مردم انتخاب میشوند و عده ٔ ایشان در حدود چهارصد تن است و باید لااقل سی سال داشته باشند. دوره ٔ وکالت برخی از اعضاء این مجلس تمام عمر و دوره ٔ وکالت بعض دیگر هفت سال است. وکلای مجلس مبعوثان از جانب عامه ٔ مردم انتخاب میشوند و باید لااقل سی سال داشته باشند. مدت وکالت نمایندگان این مجلس چهار سال است. امروز عده ٔ نمایندگان مجلس مبعوثان ژاپن در حدود چهارصدو شصت تن (یک نماینده از طرف 128200 تن) است. آزادی مذهب و مطبوعات و اجتماعات و عدم عزل قضاه از اصول قوانین اساسی ژاپن میباشد. در ژاپن مذهب رسمی وجود ندارد و همه ٔ مذاهب آزاد است ولی مردم بیشتر پیرو یکی از سه دین شنتوئی و بودائی و کنفوسیوسی هستند. دین بودائی و کنفوسیوسی از راه چین به ژاپن داخل شده است، ولی مذهب شنتوئی دین ملی ژاپنی هاست و زمانی دین بودائی و کنفوسیوسی بر آن مذهب غلبه کرده بود ولی در عهد تجدید قدرت میکادوهای ژاپن این مذهب باز حیات و قوت خود را در آن کشور از سر گرفت. اصول این مذهب پرستش ارواح نیاکان و قوای طبیعت است.
جمعیت ژاپن: جمعیت ژاپن خاص بنا به احصائیه ٔ رسمی سال 1930، 64450000 تن بوده است و چون مساحت ژاپن بدون متصرفات آن دولت 382300 کیلومتر مربع است پس در هر کیلومتر مربعی قریب 169 تن زندگی میکنند. از سال 1925 تا 1930 یعنی در ظرف پنج سال قریب 4710900 تن بر جمعیت ژاپن افزوده شده و احصائیه ٔ سال 1932 نیز جمعیت ژاپن خاص را قریب 66317000 تن تعیین کرده است. احصائیه ٔ جمعیت ژاپن تا 1946 قریب به 73000000 تن بوده است. علت افزایش جمعیت ژاپن فزونی عده ٔ متولدین بر متوفیات است. بهمین سبب مردم ژاپن ناگزیرند که یا به سایر نواحی عالم مهاجرت کنند و یا با تصرف اراضی تازه و توسعه ٔ تجارت مملکت وسائل زندگانی و آسایش خود را فراهم سازند.
شهرهای ژاپن: از جمعیت ژاپن جمع کثیری روستائی و زارعند که در دهکده ها و مزارع و شهرهای کوچک بسر میبرند. از سال 1868 که ژاپن راه ترقی و تمدن پیش گرفت کم کم شهرهای صنعتی بزرگ نظیر شهرهای صنعتی اروپا و آمریکا در آن کشور پدید آمد. نخستین شهر بزرگ ژاپن توکیو است که در کنار خلیج بزرگی بهمین نام قرار دارد. بنا به احصائیه ٔ سال 1930 جمعیت این شهر در حدود 2070500 تن (با توابع 5311000 تن) بوده و وسعت آن 24009 هکتار است. در جنوب خلیج توکیو بندر بزرگ یوکوهاما واقع شده و فاصله ٔ آن از پایتخت سی کیلومتر است. شهر کیوتو هم که مدت یازده قرن پایتخت ژاپن بود با آنکه جمعیت فراوانی ندارد از لحاظ صنعت خالی از اهمیت نیست. بندر اُزاکا یگانه شهری است که صورت قدیمی خود را کاملاً محفوظ داشته. کوچه های این شهر بیشتر تنگ و عمارات آن گذشته از کارخانه ها و مراکز صنایع، قدیمی است و چون در اطراف دلتائی بنا شده و ترعه های متعدد از میان آن میگذرد آن را نظیر شهر ونیز شمرده اند. این بندربزرگترین مرکز صنایع ژاپن است. در کنار خلیج ازاکا بندر معروف دیگری است بنام کبه که در مغرب ازاکا واقع شده و مرکز ورود امتعه ٔخارجی به ژاپن است. در جنوب غربی جزیره ٔ کیوشو بندربزرگ ناکازاکی مرکز روابط تجارتی ژاپن با ممالک آسیائی مخصوصاً چین و چزن (کُره) و هند است. بندر هاکوداته در جنوب جزیره ٔ هوکائیدو (یزو) نیز از بنادر مهم ماهی گیری است.
شهرهای بزرگ ژاپن که جمعیت آنها از 150 هزار متجاوز است بقرار ذیل میباشد:
بندر توکیو 2070500 تن پایتخت کشور.
بندر ازاکا 2453500 " در جنوب هندو.
بندر ناگویا 907400 " در جنوب هندو.
بندر کبه 787500 " در کنار خلیج ازاکا.
شهرکیوتو 765000 " در جنوب دریاچه ٔ بیوا.
بندر یوکوهاما 620200" در کنار خلیج توکیو.
بندر هیروشیما 270000 " در جنوب هندو.
بندر فوکواوکا 228200 " در شمال غربی کیوشو.
بندر ناکازاکی 204000 " درمغرب کیوشو.
بندر هاکوداته 197200" در جنوب هوکائیدو.
بندر کوره 190200 " در جنوب بندر هیروشیما.
بندر سن دائی 190000 " در ساحل شرقی هندو.
شهر ساپورو 168500 " در جزیره ٔ هوکائیدو.
شهر یاواتا 168200" در شمال کیوشو.
شهر کوماموتو 164400 " در مغرب کیوشو.
بندر کانازاوا 157300 " در ساحل غربی هندو.
علاوه بر این، جمعیت دوازده شهر دیگر بیش از صد هزار و جمعیت 79 شهر از سی تا صد هزار است.
جغرافیای اقتصادی ژاپن
فلاحت چندی یگانه وسیله ٔ امرار معاش مردم ژاپن بود، چنانکه امروز هم از وسائل مهم زندگانی ایشان بشمار میرود. در ژاپن دوسوم از اهالی در مزارع بسر میبرند، معهذا در جزایر ژاپن اراضی قابل کشت و زرع نسبت به مساحت جزایر مزبور کم است و فقط شش ملیون هکتار زمین یعنی صدی پانزده از اراضی آن مملکت قابل زراعت است و تقریباً عموم خانواده ها مالک زمینی هستند و کمتر خانواده ای است که لااقل یک هکتار زمین نداشته باشد و قریب پنج ملیون هکتار مخصوص کشت غلات است و از این مقدار درسه ملیون هکتار تنها برنج میکارند. غیر از جزیره ٔ هوکائیدو که از جهت سرمای شدید قابل کشت برنج نیست، در سایر جزایر بزرگ عموماً کشت این محصول رائج است و محصول سالیانه ٔ آن به یازده ملیون تن میرسد. غیر از ناحیه ٔ جنوبی جزیره ٔ شی ککو که در سال دوبار حاصل میدهد، در سایر نواحی فقط سالی یک مرتبه برنج میکارند، ولی پس از آنکه در ماه آبان (نوامبر) محصول برنج برداشته شد بیدرنگ نیمی از مزارع گود برنج را از خاک نیم دیگر انباشته در کشت غلات دیگر یا شلغمهای بزرگی که غالباً طول آن به یک متر میرسد و بزبان ژاپنی دائی کن نام دارد بکار میبرند. گذشته از برنج سایر غلات و حبوبی که در ژاپن کاشته میشود جو و گندم و ارزن و لوبیای قرمز است. جو و گندم را در نواحی کوهستانی مخصوصاً در جلگه های مرکزی جزیره ٔ هندو میکارند. کشت چای که مخصوص نواحی گرمسیر و مرطوب است تا سی و شش درجه ٔ عرض شمالی متداول میباشد.کشت توتون هم که از قرن شانزدهم بتوسط تجار پرتقالی در ژاپن معمول شده جز در جزایر شمالی در سایر نواحی رونقی ندارد. ژاپنی ها در توسعه ٔ زراعت پنبه کوشش بسیار کرده اند ولی باز محصول آن برای مصرف کارخانه های مملکت کافی نیست. نیشکر در جزایر جنوبی مانند شی ککو و کیوشو و مخصوصاً تائی وان کاشته میشود. تربیت کرم ابریشم در ژاپن بسیار رائج است و 95 درصد از ابریشم ژاپن از جزیره ٔ هندو حاصل میشود. محصول سالیانه ٔ ابریشم ژاپن قریب 300 ملیون کیلوگرم پیله است. بهای صادرات ابریشم ژاپن در سال 1932 قریب 382366000 ین یا 107483000 دلار بوده است و از این مقدار معادل 106188000 دلار به آمریکا صادر شده است.
گله داری: گله داری در ژاپن رونقی ندارد، چه مردم غالباً بنابر عقاید دینی خویش از خوردن گوشت احتراز میکنند و فقط گوشت خوک و طیوربکار میرود. عده ٔ اسبانی که در سال تربیت می کنند درحدود یک ملیون و نیم است و عده ٔ گاوانی که در امور فلاحتی بکار میبرند نیز از این مقدار بیشتر نیست.
ماهیگیری: در ژاپن ماهیگیری اهمیت بسیار دارد زیرا خوراک مردم آن بیشتر برنج و ماهی است. دریاهای اطراف ژاپن نیز بکثرت ماهی مشهور عالم است، چنانکه در هیچیک از نقاط دنیا ماهیگیری به پایه ٔ سواحل جزیره ٔ کارافوتو (ساخالین) نمیرسد. در مقابل جزیره ٔ هوکائیدو چون محل تلاقی جریانهای دریائی سرد و گرم است انواع ماهیها مانند ماهی روغنی و ماهی آزاد و غیره به آسانی گرفته میشود.
صنایع ژاپن
با آنکه در ژاپن امور فلاحتی در ترقی است باز محصولات فلاحتی برای تغذیه ٔ اهالی کافی نیست و ژاپن ناگزیر است که مقداری ماهی و برنج از هندوستان و هندوچین بخرد. پس برای جبران این امر و نیز برای اینکه حتی الامکان خود را از نفوذ اقتصادی ممالک اروپائی و آمریکائی محفوظ دارد ناچار به امور صنعتی متوجه شده و در ترویج و توسعه ٔ آن کوشش فراوان کرده است. صنایع ژاپن بر دو گونه است: یکی صنایع ملی قدیمی و دیگر صنایع تازه ٔ اروپایی. مقصود از صنایع ملی قدیمی صنایعی است که در ژاپن پیش از آنکه این کشور به تمدن اروپائی آشنا شود نیز متداول بوده است، مانند بافتن پارچه های ابریشمین بسیار لطیف و قالی و حصیرهای زیبا و ساختن ظروف چینی و بدل چینی با نقش و نگارهای دلپسند و بادبزنها و پرده های منقش و اشیاء دیگری از چوب هی نوکی یا از مینا یا از برنج و امثال آن. اینگونه صنایع هنوز هم در زندگانی اقتصادی ژاپن اهمیت و مقام خاص دارد و تا سال 1914 سی و پنج درصد از جمع مصنوعات کشور از اینگونه بود. صنایع تازه ٔ اروپائی از اواخر قرن نوزدهم در ژاپن رواج یافت و چنان بسرعت ترقی کرد که امروز ژاپن از جمله ٔ ممالک صنعتی بزرگ دنیا بشمار است. سبب ترقی فوق العاده ٔ اینگونه صنایع کمی مزد کارگران و مداخله ٔ دولت و ترویج صنایع و کمک به مؤسسات صنعتی و ایجاد وسائل حمل و نقل و تلگراف و تلفن و امثال آن است.علاوه بر این دولت ژاپن از جنگ بین المللی اول نیز استفاده کرد و چون در جنگ مداخله ٔ مستقیم مؤثری نداشت از لحاظ اقتصادی سود فراوان برد (برخلاف جنگ اخیر).
محصولات معدنی ژاپن به پایه ٔ چین و هند نمیرسد. معادن زغال سنگ در غالب جزایر موجود است، مخصوصاً در جزایر هندو و هوکائیدو و کیوشو که سه چهارم از محصولات زغال سنگ ژاپن از آنجاست، ولی چون زغال معادن داخلی برای کارخانه ها کافی نیست همه ساله مقداری زغال و کک از چین میخرند. معادن گوگرد ژاپن بسبب وجود کوههای آتشفشان بسیار است و از اینجهت پس از ایتالیا و آمریکا در مرتبه ٔ سوم قرار دارد. محصول طلا و نقره ٔ ژاپن در قرون جدید معروف عالم بود و تجار پرتقالی از آن سرزمین طلای فراوان بردند، ولی امروز مهم نیست. در محصول مس نیز سرزمین ژاپن پس از ممالک متحده ٔ آمریکا و شیلی و کنگوی بلژیک و کانادا در مرتبه ٔ پنجم است. ولی آهن قابلی ندارد. منگنز از معادن اطراف کیوتو و جزیره ٔ هوکائیدو بسیار استخراج میشود. محصول نفت ژاپن بسیار نیست و در حدود دوصدم از محصول نفت تمام دنیاست. در ژاپن از آبشارها استفاده ٔ بسیار میکنند و پس از ممالک متحده ٔ آمریکا و کانادا هیچ کشوری در استفاده ٔ از قوه ٔآب به پای ژاپن نمیرسد. از جمله مهمترین صنایع تازه ٔ ژاپن نساجی است که از زمان جنگ بین المللی اول ترقی بسیار کرده و مخصوصاً بافتن پارچه های ابریشمی و پشمی و پنبه ای چنان رونق یافت که ژاپن در ممالک آسیای شرقی و حتی در هندوستان از جمله ٔ رقیبان بزرگ انگلیس گشت. ژاپن پشم خام را از استرالیا وارد کرده و در کارخانه های داخلی برای بافتن مهیا می سازد و همه ساله مقدار کثیری آهن و فلزات دیگر از ممالک بیگانه وارد میکند و در نواحی مرکزی هندو در شهرهای ازاکا و یوکوهاما، موروران کارخانه های پولادکاری بزرگ برپاست و در بنادر ناکازاکی و کوبه و یوکوهاما و ازاکا کارخانه های کشتی سازی بسیار است. شهرازاکا و نواحی اطراف آن مرکز صنایع تازه ٔ ژاپن است.در این شهر کارخانه های پارچه بافی و نخ تابی بقدری است که آن را منچستر ژاپن خوانده اند. علاوه بر این شهر مزبور دارای ضرابخانه و قورخانه و کارخانه های بزرگ شیشه سازی و کاغذسازی و کبریت سازی و امثال آن است. شهرتوکیو نیز مرکز بافتن پارچه های ابریشمین و شهر ساکائی (در جنوب ازاکا) محل بافتن فرشهای کنفی و پارچه های پنبه ای است. گذشته از کارخانه های سابق الذکر کارخانه های بزرگی نیز برای کاغذسازی و ساختن اسباب بازیهای گوناگون و مواد شیمیائی وجود دارد و اجناس مزبور از جمله ٔ صادرات ژاپن میباشد. از زمانی که صنایع ژاپن رو به ترقی نهاد دایره ٔ روابط تجارتی آن کشور نیز با ممالک دیگر توسعه یافت و در سال 1886 جمع واردات و صادرات ژاپن فقط 300 ملیون فرانک فرانسه بود، ولی تا سال 1927 حد متوسط تجارت سالیانه ٔ آن به ده هزار ملیون فرانک طلا رسید. از اینروی میتوان به ترقی فوق العاده ٔ تجارت آن مملکت پی برد. روابط تجارتی ژاپن با ممالک متحده ٔ آمریکا بیش ازسایر دول عالم است، چه از ممالک مزبور همه ساله مقدار کثیری پنبه و مصنوعات فلزی میخرد و مقدار بسیاری از ابریشم و چای خود را به آن ممالک می فروشد. ژاپن قسمت مهمی از تجارت چین و هند و ممالک شرقی آسیا را پیش از جنگ اخیر به خود منحصر کرده بود، چنانکه همیشه مقدار کثیری زغال سنگ و آهن و چدن و فولاد و پنبه ٔ خام از چین و هند میخرید و مصنوعات کارخانه های خود مانند ماشینهای گوناگون و کاغذ و کبریت و پارچه های پنبه ای را در آن ممالک و هندوچین بفروش میرسانید. توسعه ٔ تجارت ژاپن در چین و هند و استرالیا موجب شکست فاحش تجارت انگلستان و ممالک متحده ٔ آمریکا گردید. برای تسهیل امر تجارت دولت ژاپن در ساختن خطوط آهن و توسعه ٔ نیروی دریائی تجارتی کوشش بسیار کرده است. امروز طول مجموع خطوط آهن ژاپن متجاوز از 27400 کیلومتر است و عده ٔ کشتیهای تجارتی آن در سال 1932، 3338 کشتی با گنجایش 3894819 تن بوده. امروز کشتیهای شرکتهای بزرگ کشتیرانی ژاپن مانند توگوکیزن کائیشا و نی پون یوشن کائیشا و ازاکاچزن کائیشا مرتباً در اقیانوس کبیر و اقیانوس هند و حتی در دریاهای اروپائی سیر میکنند، چنانکه پیش از جنگ اخیر ازجمع واردات ژاپن شصت درصد و از جمع صادرات آن هفتادو سه درصد توسط کشتیهای ژاپنی حمل و نقل میشد.
نیروی دریائی ژاپن بموجب احصائیه ٔ سال 1936 بقرار ذیل بوده است:
نوع کشتی عده گنجایش
زره دار 11 307070 تن
حامل هواپیما 6 88470 تن
رزم ناو (طبقه ٔ 1) 13 116440 تن
رزم ناو (طبقه ٔ 2) 26 144325 تن
ناوشکن 115 145583 تن
زیردریائی 62 80284 تن
که جمعاً 233 کشتی بظرفیت 882172 تن میباشد.
جمع واردات ژاپن در سال 1933، 1861046000 تن و جمع صادرات آن کشور در همان سال 1917220000 تن بوده است.
متصرفات ژاپن پیش از جنگ جهانی اول: ترقی ناگهانی ژاپن و افزایش دائمی جمعیت آن کشور دولت ژاپن را به تهیه ٔ مهاجرنشینهاو مستعمراتی برانگیخت. مهاجرین ژاپنی نخست به جزایراقیانوس کبیر و زمینهای آمریکا متوجه شدند. جزایر هاوائی در نیمه ٔ دوم قرن نوزدهم مرکز مهاجرت مردم ژاپن شده بود و دولت ژاپن در صدد بود که رسماً بتصرف آن قیام کند ولی ممالک متحده ٔ آمریکا پیش دستی کرد و ناگهان جزایر مزبور را در سال 1898 بتصرف درآورد و از اینجا اختلاف سیاسی شدیدی بین ممالک متحده ٔ آمریکا و ژاپن که عده ٔ مهاجرینش در جزایر هاوائی متجاوز از صدهزار بود پدید آمد. در نواحی غربی ممالک متحده ٔ آمریکا نیز امروز قریب 111000 مهاجر ژاپنی مسکن دارند که عده ٔ ایشان در سال 1900 فقط 24000 تن بوده است. دولت کالیفرنیا زمانی در صدد تبعید مهاجرین ژاپنی برآمدولی سایر دول متحده با این امر موافقت نکردند، اما بموجب قانون مهاجرت که از سال 1927 اجرا شده مهاجرت مردم ژاپن به ممالک مزبور دشوار گردیده است. دولت ژاپن پس از آنکه از جانب مشرق مأیوس گشت به زمینهای شرقی آسیا متوجه شد و نخست با دولت چین بر سر شبه جزیره ٔ کره از در جنگ درآمد (1894-1895) و جزیره ٔ فرمزا را با برخی جزایر کوچک دیگر از آن دولت گرفت، سپس برسر منچوری با روسیه به جنگ پرداخت و چون بر آن دولت غالب شد ناحیه ٔ کوان تونگ را در جنوب منچوری با نصف جزیره ٔ ساخالین تصاحب کردو شبه جزیره ٔ کره را نخست تحت الحمایه ٔ خود ساخت و درسال 1910 آن را رسماً تصرف کرد. جزیره ٔ فرمزا که به ژاپنی تائی وان گفته میشود از حیث محصولات منطقه ٔ حاره مخصوصاً خیزران و کافور و موز و قهوه و چای اهمیت فراوان دارد و مرکز آن شهر تائی هوکو است. جزیره ٔ کارافوتو (ساخالین) دارای جنگلهای سرو و کاج و زمینهای قابل زرع و گله داری بسیارو معادن زغال سنگ و طلاست و از ماهیگیری در سواحل آن استفاده ٔ فراوان میکنند. سرزمین چزن (کره) برای زراعت و گله داری و ماهیگیری استعداد کافی دارد و مهمترین محصول آن برنج و باقلا و پنبه است. تربیت کرم ابریشم را نیز دولت ژاپن در آنجا ترویج کرده است و معادن آهن و مس و گرافیت و طلا هم در آن فراوان است. مرکز چزن (کره) شهر کی جو است که سابقاً سئول نام داشت. سرزمین کوان تونگ در انتهای جنوبی شبه جزیره ٔ لیائوتونگ واقع شده و از سال 1905 در تصرف دولت ژاپن است. دولت ژاپن مهاجرین خود را بیشتر به مستعمرات سابق الذکر وجزیره ٔ هوکائیدو که جمعیت آن از سایر جزایر کمتر است میفرستد، ولی چون جمعیت مستملکات ژاپن از حد عادی گذشته بود دولت ژاپن متوجه اراضی منچوری و سیبری شرقی گردید و در 1932 منچوری را از چین جدا کرد و استقلال داد. در سال 1914 که جنگ بین المللی اول شروع شد دولت ژاپن نیز بنابر معاهدات سرّی که با متفقین بسته بود بر ضد آلمان قدم به میدان نهاد و شهر و خلیج کیائوچئو را که از متصرفات آلمان در مشرق چین بود تصرف کرد و این شهر را تا 1922 در تصرف داشت. در این سال به موجب قراردادهائی که پس از جنگ در اروپا بسته شد کیائوچئو را به دولت چین بازدادند ولی دولت ژاپن در مدت حکمروائی خود در این ناحیه بندر تسینگ تائو را که در کنار خلیج کیائوچئو واقع است و در حقیقت بندرگاه شهر کیائوچئو است از جمله ٔ مراکز صنعتی خویش ساخت و پس از بازدادن کیائوچئو باز هم قدرت اقتصادی ژاپن در آن ناحیه باقی ماند. در سال 1919 مجمع اتفاق ملل از مستعمرات سابق آلمان در اقیانوس کبیر آنچه را که در شمال خط استوا بود به دولت ژاپن بخشید. از جمله مستعمرات مذکور یکی مجمعالجزایر ماریان است و دیگر مجمعالجزایر کارولین شرقی و غربی و مجمعالجزایر مارشال و جزایر پالائوس. محصول این جزایر بیشتر نیشکر وفسفات است.
برخی از ممیزات تمدن ژاپن
حقیقت و روح تمدن ژاپن در دو عبارت طبیعی بودن و واقعی بودن، خلاصه میشود. در ژاپن چیز غیرطبیعی و یا نظری محض بهیچوجه یافت نمیشود و اصول مجرد ومبهم وجود ندارد و سادگی و طبیعی بودن از ممیزات تمدن ژاپن است. مثلاً در فن معماری ژاپنی ها هیچگاه کاخهای باعظمت و کوه آسائی مانند اهرام مصر و ابنیه ٔ بابل و روم نساخته اند زیرا ذوق آن ملت با معماری باعظمت سازگار نیست. معماری ژاپنی بسیار ساده و منحصر به خانه های مسکونی و یا معابد است و ذوق ژاپنی ها در ساختن ابنیه ٔ خود متوجه چوبهائی است که در ساختمانها ماده ٔ اصلی شمرده میشود. دیگر از شواهد طبیعی بودن تمدن و فرهنگ ژاپن آن است که ادبیات ژاپن با آثار زنان آغاز شده و زنان در ادبیات آن ملت موقعیت و مقامی مخصوص دارند. مسئله ای که قابل اهمیت میباشد این است که تمایل و علاقه ٔ مفرط این نویسندگان به طبیعت پرستی است. در دوره ٔ ظهور ادبیات ملی ژاپن تحصیل علوم فکری و نظری منحصر به مردان بود و آنان آن علوم و ادبیات را از زبان چینی فرامیگرفتند و نتیجه ٔ تحقیقات و تتبعات خود را بخط چینی مینوشتند. خط ژاپنی فقط در مباحث ساده و عامیانه مورد استعمال بود ولی زبان چینی در ژاپن بمنزله ٔ زبان علمی بشمار میرفت. چون خط تصویری چینی از بیان حقیقی و طبیعی افکار ژاپنی قاصر بود از این لحاظ مردان آن زمان برای بیان اندیشه ها و احساسات خود فاقد هرگونه وسیله بودند، بعکس زنان برای اظهار افکار و خاطرات خود روش نیکوتر و آسان تری در دست داشتند و در نوشته های خود حروف کوچک و ساده و صداداری را که کانا نامیده میشود بکار میبردند و زنان به این ترتیب به شیوه ٔ مخصوص خود که روش ساده و عامیانه بودبه نگارش کتابهای تاریخ و وقایع روزگار خود اقدام نمودند. این تقسیم کار نشان میدهد که حروف کانا منحصربه زنان بوده و مدت دو قرن این تمایز در میان زنان و مردان باقی بود. ادبیات ژاپن بیشتر جنبه ٔ رآلیسم داشته و از حقیقت و طبیعت سرچشمه میگیرد، مثلاً کتاب مانی اسیو مجموعه ای است مشتمل بر پنجهزار شعر که از آغاز قرن چهارم تا اواسط قرن هشتم بتوسط زنان و مردان چندی سروده شده و امتیاز آن از آن جهت است که در این دیوان همان طور که اشعار امپراطوران و بزرگان ضبط شده آثار طبع روستائیان و شکارچیان نیز در آن درج گردیده است.
در ژاپن برای نوشتن سه قسم خط بکار برده میشود: اول، حروف تصویری چینی که فراگرفتن آن بسیار دشوار است. دوم، خط کانا یا حروف ساده و صدادار که عدد حروف آن کمتر و آسانتر است. سوم، مخلوطی از این دو نوع. این طرز در ژاپن کنونی بیشتر از دو نوع مزبور مورد استعمال است.
در خاتمه گوئیم که ملت ژاپن از آغاز تاریخ تمدن خودفرهنگ و آداب ملل بیگانه را که عالی تر از تمدن او بوده است فراگرفته و با آداب و رسوم خود تلفیق داده وخصوصیات و ممیزات ملی و نژادی و تمدنی خود را نیز در آن داخل کرده و تمدن ممتاز و نوی بوجود آورده است.


زنان

زنان. [زَ] (نف) (از: «زن »، زننده + «آن »، علامت جمع): فردا خانه ٔ فلان به «سینه زنان » ناهار میدهند. امروز تیغزنان محله ٔ فلان در فلان بقعه جمع می شوند. || (از: «زن »، زننده + «آن »، (پسوند بیان حالت). در حال زدن درحال نواختن و اغلب بصورت قید مرکب آید:
نشستی کنون در دژی چون زنان
پر از خون دل و، دست بر سر زنان.
فردوسی.
برآمد خروش و بیامد سپاه
تبیره زنان برگرفتند راه.
فردوسی.
معشوقه خراباتی و مطرب باید
تا نیم شبان زنان و کوبان آید.
عنصری.
برجهید از جای و انگشتک زنان
گه غزلگویان و گه نوحه کنان.
مولوی.
به فریاد از ایشان برآمد خروش
طپانچه زنان بر سر و روی و دوش.
سعدی (بوستان).
تو خنده زنان چو شمع و خلقی
پروانه صفت در احتراقت.
سعدی.
مرغان چمن نعره زنان دیدم و گریان
زین غنچه که از طرف چمن زار برآمد.
سعدی.
شمعوش پیش رخ شاهد یار
دمبدم شعله زنان می سوزم.
سعدی.
رجوع به ترکیبهای انگشتک زنان، تبیره زنان، خنده زنان، دست بر سر زنان، شعله زنان، طپانچه زنان، طعنه زنان، عنان زنان، فریادزنان، لبخنده زنان، نعره زنان، نفس زنان و جز اینها شود.

زنان. [زَ] (ع ص) ظل زنان، سایه ٔ کوتاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


لباس

لباس. [ل ِ] (ع اِ) هرچه درپوشند. پوشیدنی. پوشاک. پوشش. بالاپوش. جامه. کِسوَت. (منتهی الارب). کَسوَه. بزّه. زی ّ. قِشر. قبول. مِلبَس. لبس. لبوس. مَلبِس. ملبوس. گندگال. جفاجف. شور. شوره. شوار. شیار. شاره. مشره. طحریه. طحره. جامه ٔ ستبر و درشت. (منتهی الارب). ج، البسه: قومی دیگرند از خرخیز سخن ایشان به خلّخ نزدیکتر است و لباسشان چون لباس کیماک است. (حدود العالم).
کوهسار خشینه را به بهار
که فرستد لباس حورالعین ؟
کسائی.
به مادر بفرمود تا همچنان
برون کرد از تن لباس زنان.
فردوسی.
بخور و لباس عدوی ترا
زمانه چه خواند حنوط و کفن.
فرخی.
گلستان بهرمان دارد همانا شیرخوارستی
لباس کودکان شیرخواره بهرمانستی.
فرخی.
و لباس شرم می پوشید که لباس ابرار است. (تاریخ بیهقی ص 339). منتظریم جواب این نامه را... تا بتازه گشتن اخبار سلامتی خان و رفتن کارها بر قضیّت مراد لباس شادی پوشیم. (تاریخ بیهقی).
لباس جاه تو دارد همیشه
ز دولت پود و از اقبال تاره.
؟ (از لغت نامه ٔ اسدی).
پوشد لباس خاکی ما را ردای نور
خاکی لباس کوته و نوری رداش تام.
خاقانی.
از لباس نفی عریان مانده چون ایمان و صبح
هم بصبح از کعبه ٔ جان روی ایمان دیده اند.
خاقانی.
یکدم از دود آه خاقانی
نیلگون کن لباس ماتم را.
خاقانی.
چون شب آخر ماهم بسیاهی لباس
کی قبائی ز سپیدی قمر درگیرم.
خاقانی.
دیده می باید که باشد شه شناس
تا شناسد شاه را در هر لباس.
مولوی.
لباس طریقت بتقوی بود
نه در جبه ٔ دلق خضرا بود.
سعدی.
مراد اهل طریقت لباس ظاهر نیست
کمر بخدمت سلطان ببند و صوفی باش.
سعدی.
تزهنع؛ لباس پوشیدن. تمشیر؛ لباس پوشیدن کسی را. (منتهی الارب). صاحب آنندراج گوید:... و با لفظ بافتن و ساختن و دادن و بر دوش آمدن و داشتن و گرفتن و چسبیدن مستعمل و با لفظ نهادن و از تن افکندن و کندن:
بی تن خاکی چو نام نیکمردان زنده ام
سالها شد این لباس عاریت را کنده ام.
صائب.
دست جنون چو کند لباس از تنم کلیم
چون غنچه غیر زخم به زیر قبا نداشت.
کلیم.
آن دل لباس خودی از خویش نیفکند
زین دجله ٔ خون دامن خاکی گذراند.
طالب آملی.
چنان خو کرده با ناز آفرین نخلش خرامیدن
که بی خواهش لباس جلوه اش بر دوش می آید.
بیان آفرین لاهوری.
برای شعله ٔ عریان آه ما افلاک
لباس برق ز تار شهاب می بافد.
محمدقلی سلیم.
نئی عزیزتر ازکعبه ای لباس پرست
خراب گشته دلی را برو عمارت کن.
صائب.
مباش کاتبی اندوهگین ز کسوت فقر
که اهل فقر نشد هرکه این لباس نهاد.
کاتبی.
صاحب قاموس کتاب مقدس گوید: بدانکه لباس متقدمین پنج قسم بود یعنی پیراهن و عبا و کمربند و کفش و عمامه. اما پیراهن متقدمین لباسی بود که بدن را از شانه تا زانوها می پوشانید و آن را آستینی نبود پس از آن به اقتضای زمان بتدریج آن را بلندتر کرده آستین را نیز بر آن افزودند و کمربندی نیز برای آن قرار دادند (سفر داوران 14: 13) لهذا چون شهص جز پیراهن چیز دیگری نمیداشت وی را عریان میگفتند (اشمو19:14 یوحنا21:7) و پیراهن مذکوررا از کتان یا پشم بموافق میل اشخاص به اختلاف انواع میساختند. اما کمربند که زنار نیز گویند (خروج 29:5) فائده اش نگاه داشتن پیراهن بود و چون بر کمر می بستند مقصود از بیداری و خدمت کردن و هر گاه از کمر می گشادند قصد از استراحت و آسودگی بود چنانکه فعلاً هم این مطلب معمول است (دوم پادشاهان 4:29 اول تواریخ 38:3 اشعیا 5: 37 ارمیا1:17 لو 12:35 یوحنا 21:18 اعمال رسولان 12:8 اول پطرس 1:13) و کمربند را از ریسمان یا پارچه یا پوست به پهنی شش قیراط درست کرده بر کمرمی بستند و گاهی از اوقات محض زینت سنگهای گرانبها وسجافها برای آن قرار میدادند و سلاح جنگ از قبیل شمشیر و خنجر و کارد را بر آن می بستند و همچنین پول طلا یا نقره ٔ خود را در آن میگذاردند و باید دانست همچنانکه کمربند به کمر می چسبید به این طور قوم خدا به وی متوکل خواهند شد (ارمیا 13:11) و حضرت اشعیای نبی هم عدالت و امانت مسیح را به کمربند تشبیه فرموده است (اشعیا 11:5). اما عبا (متی 21:8 و 5:40) عبارت از لباس مربع مستطیلی بود که از قماش ساخته طولش از 6 تا 9 قدم و عرضش 6 قدم بوده بدور خود می پیچیدند و گاهی در زیر بغل میگرفتند چنانکه فعلاً نیز معمول است (خروج 12:34 دوم پادشاهان 4:39 لوقا 6:38) و در شب نیزآن را برای روپوش خود استعمال میکردند (خروج 22:26 و 27 تثنیه 24:13 ایوب 22:6 و 24:7) و گمان میبرند که دامن (اعداد 15:38 متی 23:5) بر اطراف همین لباس بود. در فصل زمستان پوستینی از پوست گوسفند یا بز بر دوش میگرفتند و دور نیست آنچه در «دوم پادشاهان 1:8 و زکریا 13:4» مذکور است اشاره به پوستین باشد و قصداز لباس میش (متی 7:15) ادعای حلیمی و پاکیزگی میباشد. اما لباس زنان با مردان چندان تفاوتی نداشت مگر اینکه لباس خارجی را که مردان عبا و زنان چادر گویندقدری فراخ میگرفتند (مرقس 14؛51) و در اواخر این روبند یا دهان بند را بر آن افزودند (پیدایش 24:65) امادستمالها را (اعمال رسولان 19:12) یا در دست میگرفتند و یا بر صورت خود میگذاردند اما کفشها (متی 13:11) یا نعلین (تثنیه 25:9 و مرقس 6:9) عبارت از قطعه های چوب یا پوست بود که بهیئت قدم ساخته بواسطه ٔ ریسمان های پوستی یا غیره محض سهولت درآوردن بر پای خود می بستند (پیدایش 14:23) و کندن کفش دلالت بر آن مینمود که موضعی که بر آن نشسته اند امن و محل راحت است چنانکه این مطلب تا امروز نیز معمول میباشد. و چون کفش ها پای شخص را از گرد و غبار و سایر کثافات محافظت نمیکرد، لذا لازم بود که میزبان همواره آب از برای شستن پاهای میهمان فراهم کند (پیدایش 24:32 لوقا 7:44) و گشادن بند کفش یا نعلین و شستن پاها مختص نوکران و خدمتکاران بود (مرقس 1:7 یوحنا 13:1-16). اما عمامه (خروج 28:40 و 39:28) مختص کاهنان بود و بعضی از زنان عبرانی نیز استعمال میکردند (اشعیا 3:20). و باید دانست که سلاطین زمان سلف را عادت این بود که لباس عوضی برای میهمان میفرستادند (دوم پادشاهان 5:5 و22). و چون ترکیب لباسها متفاوت نبود بزودی، در کمال سهولت لباس یکی با لباس دیگری عوض میشد (پیدایش 27:15 و اشمو 18:4 تثنیه 22:5 لوقا 15:22). پوشیده نماند که لباسها را با جواهر نفیسه و طلا و نقره و سجاف زینت میکردند و تمام مردم گوشواره ها در گوش و حلقه ها در بینی و بازوبند در بازو و خلخال در پا میداشتند (2 شموا:10 اشعیا 3:16 و 19 و 20) و آینه هائی که از برنج صیقلی ترتیب میدادند به دست گرفته (خروج 38:8 اشعیا 3:23) و یا در گردن و کمر خود می آویختند و زنان یونانی و رومانی را عادت این بود که مویهای خود را رها میکردند دراز میشد و بعد آنها را به انواع زینت ها مزین میساختند. (تیموتاوس 2:9 و 10 و اول پطرس 3:3) رجوع به طیلسان شود. (قاموس کتاب مقدس). کلمه ٔ لباس گاهی به کلماتی دیگر اضافه شود و افاده ٔ معانی خاص کند چون:
- لباس التقوی، حیا. ستر عورت یا ایمان یا شرم. (منتهی الارب).
- لباس الجوع، گرسنگی: اذاقها اﷲ لباس الجوع و الخوف، یعنی گرسنگی و ترس آنها بنهایت رسید. ضرب له اللباس مثلا لاشتماله. (منتهی الارب).
- لباس الرجل، زن مرد. (منتهی الارب): هن ّ لباس لکم و انتم لباس لهن. (قرآن 187/2).
- لباس المراءه؛ شوی ِ زن. (منتهی الارب).
- لباس راهب، کنایه از لباس سیاه است، چه لباس رهبانان بیشتر سیاه میباشد. (برهان):
لباس راهبان پوشیده روزم
چو راهب زان برآرم هر شب آوا.
خاقانی.
- لباس رسمی، لباس خاص که در نظام یا گاه تشرف خدمت پادشاهان و غیره پوشند.
- لباس روغنی، صاحب آنندراج گوید: دوصورت دارد یکی آنکه برای محافظت از آب در موسم باران جامه را در روغن کتان چرب کرده خشک سازند و بپوشند، دوم آنکه زنان و مردان رعنا جامه های خود را بروغنهای خوشبو یا عطریات چرب سازند و این از مخترعات اهل هند است و می تواند که مراد از آن مطلق جامه ٔ چرب باشد چنانکه جامه ٔ عصاران و طباخان:
توانگر آشنای عشق چون شد دشمن خویش است
حذر ز آتش به آن را کو لباس روغنی دارد.
محمدقلی سلیم.
- لباس شمعی، نوعی است از رنگ سبز که آن را در عرف هند تیلاموگیا گویند. (آنندراج).
- لباس عباسی، کنایه از لباس سیاه است که خلفای عباسی شعار خود ساخته بودند:
روز شنبه ز دیر شماسی
خیمه زد در لباس عباسی.
نظامی.
- لباس عزا، جامه ٔ نیلی. لباس ماتم. جامه ٔ سیاه.
- لباس عنبرسا، به معنی لباس رهبانان است که کنایه از لباس سیاه باشد. (آنندراج).
- لباس قلمی، رخت قلمکار. رجوع به جامه ٔ شستی شود. (آنندراج).
- لباس ماتم پوشیدن، سیاه پوشیدن. جامه در نیل گرفتن. رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 310 شود.
- لباس مرصعی، جامه ای که زه گریبان و دور دامن او را دُرها آویخته باشند:
ای آنکه ساختی تو لباس مرصعی
ازبهر عبرت است پی اعتبار نیست.
میرزا طاهر وحید (از آنندراج).
و نیز مزید مؤخر کلماتی واقع شود و افاده ٔ معانی خاص کند چون: بدلباس. جالباس. جالباسی. خوش لباس. هم لباس. ازرق لباس، به معنی کبودجامه ٔ صوفی:
غلام همت دردی کشان یکرنگم
نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند.
حافظ.
رجوع به هر یک از این مدخلها شود.
|| ایمان. || شرم. || آمیختگی. || فراهم آمدگی. (منتهی الارب).

تعبیر خواب

لباس

لباس تمیز: احترام
خریدن لباس: خوشبختی
لباس کهنه: افتخار
لباس خواب: ازدواج ناگهانی
- لوک اویتنهاو

اگر دید لباس تابستان به زمستان پوشیده بود، دلیل که به قدر لباس مالش زیاده شود. اگر دید لباس زمستان به تابستان پوشیده بود، دلیل ترس است. اگر زنی به خواب دید که لباس مردان پوشیده بود، دلیل منفعت بود. - محمد بن سیرین

اگر بیند در تن او لباس مهتران بود، دلیل بزرگی بود. اگر بیند لباس فاسقان داشت، دلیل معصیت است. اگر دید که لباس سلاطین پوشیده بود، دلیل که کارش به نظام گردد. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

اگر لباس پادشاهان داشت، دلیل که از پادشاه منفعت یابد. اگر بیند لباس علماء داشت، دلیل است که از علماء بهره مند گردد. اگر بیند که لباس صوفیان داشت از دنیا دست بدارد. اگر بیند که لباس توانگران داشت دلیل که درجمع مال حریص بود. اگر بیند که لباس ترسایان و جهودان داشت، دلیل که بیننده میل به ایشان شود. - جابر مغربی

عربی به فارسی

لباس

لباس پوشیدن , جامه بتن کردن , مزین کردن , لباس , درست کردن موی سر , پانسمان کردن , پیراستن

فارسی به عربی

لباس

اضرب، بدله، ثوب، شیء، صدریه، ضماده، لباس، ملابس

معادل ابجد

لباس زنان ژاپن

1254

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری